کمیته، حافظ انقلاب اسلامی

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به دلیل فروپاشی بیشتر ساختار‌های امنیتی و حکومتی رژیم سابق و اقدامات براندازانه مخالفان انقلاب، ضرورت شکل گیری نهاد‌های انقلابی مانند کمیته انقلاب احساس می‌شد؛ بنابراین کمیته‌های انقلاب اسلامی در ۱۳۵۷/۱۱/۲۳ پس از پیام امام‌خمینی و به عنوان نخستین نهاد انقلابی تشکیل شد. هدف از تأسیس این کمیته‌ها، استقرار امنیت و حفظ انتظامات کشور برای پاسداری از انقلاب و دستاورد‌های آن بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به دلیل فروپاشی بیشتر ساختار‌های امنیتی و حکومتی رژیم سابق و اقدامات براندازانه مخالفان انقلاب، ضرورت شکل گیری نهاد‌های انقلابی مانند کمیته انقلاب احساس می‌شد؛ بنابراین کمیته‌های انقلاب اسلامی در ۱۳۵۷/۱۱/۲۳ پس از پیام امام‌خمینی و به عنوان نخستین نهاد انقلابی تشکیل شد. هدف از تأسیس این کمیته‌ها، استقرار امنیت و حفظ انتظامات کشور برای پاسداری از انقلاب و دستاورد‌های آن بود.
کد خبر: ۵۴۳

کمیته‌ها نیرو‌های خودجوش مردمی و بدون ضابطه خاص برای گزینش بودند؛ لذا نفوذ برخی افراد ناشایست و عملکرد افراطی برخی از اعضا، موجب شد امام‌خمینی ضمن قدردانی از اعضای شاغل در کمیته‌ها، از آن‌ها بخواهد تا بر اساس موازین اسلامی و مقررات عمل کنند و در کار‌هایی که در صلاحیت آن‌ها نیست، دخالت نکنند. خبرنگار جام جم البرز به مناسبت فرارسیدن سالروز تأسیس کمیته انقلاب اسلامی با جناب آقای سعید اوجانی یکی از اعضای این کمیته در استان البرز گفتگویی انجام داده است که در ادامه آن را می‌خوانیم.
از چه سالی وارد کمیته انقلاب اسلامی شدید؟
بنده متولد سال ۱۳۴۳ ساکن کرج هستم که در سال ۱۳۶۱ وارد کمیته انقلاب اسلامی شدم و با تقریبأ ۲۵ نیرو در سمت و مسئولیت‌های مختلف مشغول به فعالیت بودیم و از سال ۱۳۶۳ وارد صنایع موشکی شدم.
در آن سال‌ها عمده فعالیت‌های شما در کمیته انقلاب اسلامی چه مواردی بود؟
چون زمان اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بود با گروهک‌های مخالف نظام و شبکه‌های فساد و همچنین مبارزه با مواد مخدر برخورد و مقابله داشتیم. در ایام جنگ هم در مراسم‌های مختلفی که برای ما تهیه کرده بودند شرکت می‌کردیم و پیکر شهدای گرانقدری که به منطقه بیلقان کرج آورده می‌شد برای تحویل به خانواده معزز شهدا ما آن‌ها را آماده می‌کردیم که صورت یا لباس‌ها عزیزان خونی نباشد.
چه خاطرات تلخ و شیرینی در دوران عضویت کمیته انقلاب اسلامی به همراه دارید؟
یکی از خاطرات تلخ بنده این بود که در یک شبی شهید بکان و شهید انگوران برای گشت در منطقه جاده چالوس کرج که قرار بود بنده هم همراه آن‌ها باشم به ماشینی مشکوک می‌شوند و هنگام بازرسی ماشین متأسفانه هر دو با شلیک گلوله شهید می‌شوند. خاطره شیرین هم برای زمانی بود که در جاده چالوس به یک خانم و آقا برای بازرسی ایست دادیم، اما توجه‌ای نکردند و با تعقیب گریز در منطقه نساء کرج زمانی که بازداشت شدند راننده قرص سیانور را خورد که خودکشی کند، اما بنده سریعأ گلوی او را فشار دادم و مانع این کار شدم.
خاطره‌ای به یاد دارید که بسیار شما را اندوهگین کرده باشد؟
در آن زمان یک مهمانی مختلطی در منطقه مهرشهر کرج شناسایی کردیم و آن هارا به داخل کمیته رجایی شهر که مقر ما بود انتقال دادیم. همگی بر این باور بودن که اصلا شهیدی وجود ندارد و همه چیز دروغ است. ما آن‌ها را ساعت ۳ بامداد سوار ماشین کردیم و به منطقه بیلقان بردیم درهمان شب نزدیک به ۸ شهید برای تحویل به خانواده هایشان به آن منطقه آورده بودند که یکی از شهدا (شهید غیاثی) حتی سر نداشت و به آن‌ها گفتیم اگر دروغ است شهدا را بیدار کنید و بگویید حرف بزنند.

newsQrCode
ارسال نظرات